برچسب : پوستر امام رضا, نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 609
یا ضامن آهو علیه السلام...
برچسب : شعر در مورد امام رضا (ع), نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 537
یا ضامن آهو علیه السلام...
برچسب : ولادت حضرت فاطمه,پوستر ولادت حضرت فاطمه, نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 488
برچسب : عید نوروز ,پوستر عید نوروز,عید زیبای نوروز , نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 1242
یا ضامن آهو علیه السلام...
برچسب : عید نوروز ,پوستر عید نوروز,عید زیبای نوروز , نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 579
چند گویی که چو هنگام بهار آید
گل بیارید و بادام به بار آید
روی بستان را چون چهره ی دلبندان
از شکوفه رخ و از سبزه عذار آید
این چنین بیهوده ای نیز مگو با من
که مرا از سخن بیهوده عار آید
شصت بار آمد نوروز مرا مهمان
جز همان نیست اگر ششصد بار آید
هر که را شست ستمگر فلک آرایش
باغ آراسته او را به چه کار آید ؟
سوی من خواب و خیال است جمال او
گر به چشم تو همی نقش و نگار آید
برچسب : عید نوروز , شعر درمورد عید نوروز,اشعار زیبای عید نوروز , نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 488
من غلامی ز غلامان توام یا زهرا
مستمندی به سر خان توام یا زهرا
از زمانی که به خود آمده ام فهمیدم
خاطر آشفته و حیران تو ام یازهرا
من دعا بودم ز روز ازل برلب تو
ذکری از نیمه سوزان توام یازهرا
متولد شده عشق توام بی بی جان
آه پرورده دامان توام یا زهرا
بیت الاحزان دلم شاهد اشک سحرت
اشک آن دیده گریان توام یازهرا
*********شعر فاطمه**********
از ازل لطف تو شد شام حالم آری
تا ابد در خور احسان توام یا زهرا
شد یهودی ز نخ چادرت اسلام شناس
فخرم این بس که مسلمان توام یازهرا
ای یتیمان مدینه همه از پخت تو سیر
طالب لقمه ای از نان توام یازهرا
برچسب : شعر شهادت حضرت فاطمه (س),شهادت حضرتفاطمه(س) ,پوستر شهادت حضرت فاطمه(س), نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 646
یا ضامن آهو علیه السلام...
برچسب : حضرت فاطمه,شهادت حضرت فاطمه, نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 534
یا ضامن آهو علیه السلام...
برچسب : حضرت فاطمه,شهادت حضرت فاطمه, نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 491
بازهم آمده ام
ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)
چند سالیست که بر نام تو مستی کردم
دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…
هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم
باز هم آمده ام…
تا که بر سر در این ایوانت
چو کبوتر باشم
بازهم آمده ام..اما…
کوله بارم پر از سنگ گنه
درد را در پس چشمم دیدی
وصله درد ز قلب و دل من برچیدی
تو مرا راه بدادی حرمت
حرم با دل و جان در کرمت…ای امامم یا علی موسی الرضا(ع)
چند سالیست که بر نام تو مستی کردم
دل را از پس تو پوچ ز هستی کردم…اما…
هر زمان چشمک نازی دیدم…همچو مرغی به گنه پریدم
این که منت کنیم حرفی نیست
چون که تو گل پسر فاطمه ای و بدلت مرزی نیست
پس تو دستم را گیر
در پس معرکه هستم درگیر
هستیَم نام تو است
مستیَم از می و پیمان تو است
من گنه کردم ولی کن…
باز هم آمده ام…
برچسب : امام رضا(ع),متن ادبی,دلنوشته, نویسنده : عطیه حبیبی zameneahoo بازدید : 444